دل نوشته های پرنده مهاجر |
|||
نیستش.......... .نمیدونم کجاست.......... .چه میکنه............ ولی میدونم که ندارمش.... هیچوقت نخواستم تورو با چشمات به یاد بیارم. نمیخواستم که تو رو تو گم ترین ارزوهام ببینمت. نمیخواستم که بی تو به دیوارها بگم هنوزم دوستت دارم. اخه تو هول و ولای پریشونی و تورو نداشتن که گیر و دار ای بابا دل تو هیچ حال اون خوش...... ای بی مروت........... دیگه دلی میونه که جون دل کبوتر بتپه؟که با شما از جون زندگیش بگه.بگه هنوز زده هست. اگه صدا صدای منه نفس اگه نفس تو بذار خو غیرت هاش بدونن دل بابای یگه دل نیست دیگه دل نمیشه نه دیگه واسه ما دل نمیشه............ درباره وبلاگ ![]() این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز حالا با بالی شکسته میخونه چه غمگین آواز توی یک هجرت جمعی دست بیرحمه صیاد اونو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنها شعری عاشقانه بود صدای قشنگ بالش تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود حالا تنها حالا خسته با دلی از غم شکسته بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته با صدای غم گرفتش شعر تنهایی میخونه سوز غمگین صداشو اونی که تنهاست میدونه ************* از اینکه به کلبه درویشی من اومدین بسیار خوشحالم. من نیما متولد 1366هستم ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |